هوشنگ ماهرویان - شرق
برای رشد و توسعه، کمکردن بیکاری و ایجاد اشتغال راهی جز «تشنجزدایی» و «تنشزدایی» نداریم.
انزوای سیاسی و جنگ حاصلی جز ویرانی نخواهد داشت. برای آنکه بتوانیم به توسعه و رفع بیکاری فکر کنیم، باید در قدم اول با جهان به تفاهم برسیم.
دنیای امروز به دهکده جهانی تبدیل شده است. برای اینکه بتوانیم در این دهکده جهانی به تکنولوژی دست پیدا کنیم، به رشد صنعتی برسیم و توسعه پیدا کنیم، نیازمند روابط گسترده جهانی، روابط تکنولوژیک با جهان و با شرکتهای گوناگون در جهان هستیم.
درحالحاضر کشورهایی مانند تایلند و اندونزی و مالزی محصولاتی چوبی تولید میکنند و برندهای مشهوری در این حوزه از اقتصاد و تجارت پدید آوردهاند که در ایران هم بسیار مشهور است یا در عرصه فناوری سختافزار گوشیهای موبایل یا تبلتها برندهای چینی را میبینید.
روابط گسترده جهانی باعث چنین پیشرفتهایی شده است. همین کشور چین را در نظر بگیرید؛ آیا ممکن بود با تفکری که در زمان مائو در آن کشور حاکم بود، با دیوارکشی دور مرزها و انقلاب فرهنگی و شعارهای ضد امپریالیستی به چنین جایی برسد.
بهجرئت میتوانم بگویم که اگر قرار بر ادامه همان سیاستهای مائو بود، چهبسا یکسوم جمعیت چین از بین میرفت؛ اما با این روابط گسترده جهانی، چین کاری کرده است که آمریکا از سرازیرشدن سرمایههای ایالات متحده در چین مدام شکایت دارد. چین با همین روابط جهانی توانسته است به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود.
ما با اتکا به ارتباطات گسترده جهانی خواهیم توانست بر بحرانهای اقتصادی و رکودی که الان با آن مواجه هستیم، غلبه کنیم؛ نه با منزویشدن.
منزویشدن کاری را پیش نخواهد برد و تفکری است که از فرهنگ چپ و اندیشههای مائو به جا مانده است و گروههایی که به هر سرمایه و شرکتی که پا میگرفت، برچسبی مانند «بورژوازی کمپرادور» میزد و یک سرمایهدار صنعتگر مانند فاتح یزدی را که شرکت و کارخانه جهان چیت را پدید آورده بود، ترور کرد و بهانهاش این بود که کارگران اعتصاب میکنند!
این نگاه ضد توسعه است؛ اما اگر توسعه میخواهیم، در ارتباطهای گسترده با جهان و تکنولوژی جهانی امکان دسترسی به آن را خواهیم داشت. برای تولید باید رابطه داشته باشیم و حق لیسانس بدهیم و متخصصهایی را وارد کنیم تا ذرهذره تکنولوژی را در دست بگیریم.
این کار را در خودروسازی با گرفتن تکنولوژیهایی مانند تولید خودروی پراید تا حدی رعایت کردیم؛ ولی «ماشینساز» نشدیم؛ اما کشورهایی مانند کره جنوبی و چین توانستند به این موقعیت برسند.
اگر چینیها هرساله چندین مدل ام وی ام را میتوانند به بازار بفرستند، این کار را در پرتو ارتباطات گسترده جهانی توانستهاند انجام دهند.
اما در شرایط تنش، سرمایه فرار میکند. برای سرمایهگذاری به «تنشزدایی» نیاز داریم. در شرایط تنش، سرمایه اگر هم بماند، به سمت دلالی و زمینبازی و زمینخواری گرایش پیدا میکند؛ بنابراین ما باید تنشزدایی کنیم و بتوانیم با جهان ارتباط خوب برقرار کنیم و در مقطع جنگی قرار نگیریم.
در مقطع جنگی، سرمایهها هم به سمت «انقباض» میروند و هیچکس حاضر نخواهد شد سرمایه خود را به بازار بیاورد. سرمایه زمانی به بازار میآید که احساس امنیت کند؛ اما تنش این احساس امنیت را از میان میبرد.