عصر ایران - سیاست دانشجویی (Student Politics) به طور خلاصه عبارت است از تاثیر جنبشهای دانشجویی بر فضای سیاسی کشورها؛ تاثیری که گاه روابط قدرت و حتی سیاستگذاری را نیز تا حد امکان دگرگون میسازد.
دانشجویان دست کم از قرن نوزدهم درگیر سیاست و فعالیتهای انقلابی بودهاند. آنها بویژه در جنبشهای ناسیونالیستیای که به انقلابهای 1848 منتهی شد، نقش فعالی داشتند.
دانشجویان به علت برخورداری از وقت آزاد، شور جوانی و نیز نوع و محتوای آموزشهایشان، به نقد وضع موجود و نفی اقتدار حاکمان از موضعی آرمانگرایانه گرایش پیدا میکنند.
هربرت مارکوزه، فیلسوف نئومارکسیست، که در دهۀ 1960 به عنوان رهبر رادیکالیسم دانشجویی شناخته میشد، در نوشتههایش دانشجویان را به تامل دربارۀ توان انقلابی خودشان تشویق کرد.
جنبشهای دانشجویی اغلب تحت تاثیر جریانهای روشنفکری قرار میگیرند و به گسترش دامنۀ اجتماعی آنها کمک میکنند. جمعیت دانشجویی هدف بسیج عقیدتی گروههای روشنفکری قرار میگیرد و میتواند اندیشههای روشنفکران را توزیع کند.
جنبش دانشجویی در قرن بیستم از آغاز دهۀ 1960 تا پایان دهۀ 1990 در کشورهایی نظیر فرانسه و آمریکا و آلمان و کرۀ جنوبی و چین و ... نقش موثری در وقایع سیاسی و نیز شکل گرفتن فضای سیاسی ایفا کرد.
در دهۀ 1960 در جریان "جنبش حقوق مدنی" در آمریکا و نیز تظاهرات و اعتراضات علیه جنگ ویتنام (در دهههای 60 و 70 میلادی)، جنبش دانشجویی نقش موثری داشت.
در جریان انقلاب ماه مه 1968 فرانسه، نقش ممتاز جنبش دانشجویی الهامبخش سایر دانشجویان در اروپا و سایر نقاط جهان شد. دانشجویان فرانسوی نه تنها در برابر مقامات دانشگاهی بلکه علیه دولت و کل نظام سرمایهداری طغیان کردند.
دانشجویان فرانسوی در انقلاب 1968
جنبش دانشجویی در فرانسه سبب شد در ایتالیا و آلمان و کشورهایی دیگر، برخی از دانشجویان وارد گروههای آنارشیستی، انقلابی و تروریستی شوند.
در سدههای قبل که تعداد دانشجویان زیاد نبود، کسب مدرک دانشگاهی در حکم گذرنامهای بود برای ورود به حلقۀ نخبگان؛ اما امروزه که شمار دانشجویان در بسیاری از کشورها به میلیونها نفر میرسد، جنبشهای دانشجویی به صورت گروه فشار پراهمیتی درآمدهاند که میتواند بر معادلات سیاسی تاثیر بگذارند.
در 1987 در کرۀ جنوبی، جنبش دانشجویی نقش بسیار مهمی در گسترش اعتراضات و آغاز فرایند گذار به دموکراسی در این کشور ایفا کرد. در 1998 دانشجویان اندونزی در راس جنبش اعتراضی علیه سوهارتو دیکتاتور این کشور قرار داشتند و وی را از اریکۀ قدرت سرنگون کردند.
در 1989 در چین، دانشجویان معترض در میدان تیان آن من جمع شدند و سایر اقشار معترض نیز به آنان پیوستند ولی سرکوب گستردۀ معترضین، که به کشتار 3000 نفر منتهی شد، مانع از تحولات سیاسی دموکراتیک در چین شد؛ اگرچه واقعۀ میدان تیان آن من بهمثابه لکۀ ننگی در تاریخ حکومت چین ثبت شده است.
دانشجویان چینی در میدان تیان آن من
از حیث منشأ اجتماعی، با توجه به گسترش آموزش عمومی، دانشجویان از طبقات مختلف برمیخیزند و از این رو به عنوان یک قشر شناور و قابل بسیج بوسیلۀ گرایشهای ایدئولوژیک مختلف ظاهر میشوند.
حسین بشیریه، جامعهشناس سیاسی، دربارۀ جنبش دانشجویی نوشته است: «از نظر اجتماعی ویژگیهای زندگی دانشجویی را میتوان بدین صورت خلاصه کرد: دورافتادگی از خانواده، احساس گسیختگی و آزادی در انتخاب راه زندگی، زندگی دستهجمعی در خوابگاهها، زندگی جنسی نامطلوب و تراکم انرژی جنسی-حیاتی، دورافتادگی از متن واقعی زندگی اجتماعی... به طور کلی نوع زیست دانشجویی زمینهای مساعد برای پیدایش جنبشهای اجتماعی ضد سنتی، عدالتخواهانه و آرمانگرایانه است.»
به نظر میرسد "سیاست دانشجویی" در کشورهای غیردموکراتیک موثرتر است و در کشورهای دموکراتیک نیز هر چقدر دموکراسی عمق بیشتری پیدا کند، اهمیت سیاسی جنبشهای دانشجویی کمتر میشود و این جنبشها بیشتر ماهیت صنفی پیدا میکنند.
امروزه در جوامع لیبرال دغدغۀ اصلی اکثر دانشجویان بهبود شرایط آموزش، کاهش هزینۀ آموزش، تحقق امکانات رفاهی و فرصتهای شغلی است.