عصرایران ؛ مصطفی داننده - احمد مجدزاده یا همان احمد خطر که جامعه ایرانی او را به نام «آقای جدی میفرمایید؟» میشناسند برای بار سوم به تلویزیون دعوت شد. او اولین بار به عنوان منتقد حضور زنان در ورزشگاهها در شبکه خبر حضور پیدا کرد.
نظرات او در مورد این موضوع بسیار تند و رادیکال بود. او در این برنامه گفته بود: «شرایط زیرساخت مناسبی برای ورود بانوان وجود ندارد. ساعت دوازده شب بعد از فوتبال، اتوبوس کجا بود که بانوان را منتقل کند؟ مراجع دینی ما مخالف حضور بانوان در ورزشگاه ها هستند چون شرایط آن وجود ندارد. در ورزشگاه های آلمان، لوله کشی مشروب وجود دارد.»
البته این حرفهای او دیده نشد و جمله معروف «جدی میفرمایید؟ پس ما اینها را از کجا آوردهایم» مشهور یا به قول اهالی شبکههای اجتماعی «ترند» شد.
بعد از این برنامه، احمد مجدزاده به برنامه «برمودا» به میزبانی کامران نجفزاده، خبرنگار جنجالی تلویزیون در دهه 80 و اوایل دهه 90 دعوت شد. علت دعوت نه عقاید او بلکه همان جمله معروف «جدی میفرمایید؟» بود. تمام برنامه به خنده گذشت و حتی احمد خطر نشان داد میتواند بدون هیچ خجالتی جلوی دوربینهای تلویزیون مثل یک مجری کارکشته بخواند و مخاطب را پای برنامه نگه دارد.
همین خواندن باعث شد تا در آستانه سال تازه او باز هم به یک برنامه تلویزیونی دعوت شود و اینبار برای تیم پرسپولیس بوسه فرستاد و به صورت رسمی مثل یک خواننده، آواز خواند. اینکه تلویزیون مثل شبکههای اجتماعی احمد مجدزاده استقبال میکند بدین معناست که صداوسیما تنها به دنبال جذب مخاطب است حتی با محتوایی که فاقد دانش است.
اگر شرایط عادی بود، مجدزاده باید به برنامههایی دعوت میشد که در آن به مسائل اجتماعی به ویژه حوزه حضور زنان در ساحت جامعه میپرداخت. مثلا کارشناسانی در برابر او مینشستند و از جنابشان میپرسیدند شمایی که مشاور فرهنگی رئیس فدراسیون کشتی بودید یا مدیر یک فرهنگسرا در تهران و حتی به عنوان یک کشتیگیر که در بطن جامعه زندگی میکند، چگونه این چنین با حضور فعال بخشی از مردم در جامعه مخالف هستید؟ این رفتار تلویزیون نشان میدهید داشتن اندیشه و تفکر محلی از اعراب ندارد و هرچه آدمها مسخرهتر و بیمحتواتر باشند بیشتر دیده میشوند.
مدیران صداوسیما مخالف شبکههای اجتماعی هستند اما برای دیده شدن دست به دامن کسانی میشوند که در فضای مجازی طرفدار دارند.
هنوز یادمان نرفته که «کیکه یا واقعیه؟» به تلویزیون آمد و چنان با او برخورد شد که گویی نخبهای است که برای کشور مدام افتخار آورده است. همین رفتار باعث میشود نسل تازه به جای اینکه مسیر معقول را برای پیشرفت در زندگی و تحصیل طی کند، به دنبال دیده شدن در فضای مجازی و شهرت غیر واقعی باشد.
شهرتی که احتیاج به هیچ هنری ندارد به جز هنر مسخره بودن. هرچه مسخرهتر باشید احتمال اینکه دیده شوید بیشتر است. یوسف تیموری بازیگر و حالا مجری تلویزیون را دوست دارم اما او کجا و فرزاد حسنی، احسان عیلخانی و رضا رشیدپور کجا؟ در برنامههای یوسف تیموری نمیشود به محتوا رسید، میشود خندید اما نمیشود چیزی یادگرفت. حداقل در برنامههای افرادی مثل فرزاد حسنی، میشود چند کلمه یا اصطلاح جدید یاد گرفت.
نسل جدید دیگر خیلی به دنبال دکتر یا خلبان شدن نیست. آنها دوست دارند دلال شوند تا به ثروت برسند. او یاد گرفته است، موفقیت یعنی پولدار شدن. در نسل جدید رسیدن به فضیلت چندان مسیر خوبی برای موفقیت نیست چون به او آموزش دادهاند با یک دوربین و چند کار مسخره میتواند ره صد ساله را یک شب طی کند.
آقای صداوسیما مخاطب را به خاطر کج سلیقگیهای سیاسی و فرهنگی از دست دادهای و حالا میخواهی با کارهای سخیف، مخاطب را جذب کنی. کاش به جای پایین آوردن سطح سلیقه مخاطب، اشتباه خود را قبول میکردی و آغوشت را برای عطاران، فتحی، عادل فردوسیپور و همه آنهایی که رفتهاند باز میکردی که ثواب در این کار بود نه میدان دادن به امثال احمد خطر!