دنیای امروز با بیماریها و اختلالات زیادی روبرو شده که همگی عوامل بسیار زیاد و متفاوتی دارند و عقبماندگی ذهنی یا کمتوانی ذهنی، یکی از این اختلالات به شمار میرود. اگرچه با پیشرفت علم پزشکی و انجام برخی آزمایشات، این اختلال قابل پیشبینی بوده و از به دنیا آمدن یک کودک عقب مانده ذهنی میتوان جلوگیری کرد، اما باز هم ممکن است کودکی با این اختلال متولد و برای تمام عمر خود با آن دست و پنجه نرم کند.
به گزارش ایسنا، این اختلال، ناتوانی شدید ایجاد کرده و عملکرد هوشی را به زیر حد طبیعی رسانده و در تمام دوره زندگی با فرد همراه خواهد بود. عقب ماندگی ذهنی بیماری نیست که قابل درمان باشد و یا بتوان آن را کنترل کرد، بلکه یک اختلال مادرزادیست که درمان نداشته و تا پایان عمر با شخص عقبمانده ذهنی باقی خواهد ماند. همانطور که اشاره شد، ضریب هوشی این افراد زیر حد معمولی است و دارای نقص هوشی هستند که منجر به محدود شدن عملکرد اجتماعی افراد مبتلا خواهد شد.
کودکان عقبمانده ذهنی با آموزش صحیح و رفتار مناسب، میتوانند یک زندگی معمولی در خارج از بیمارستان را داشته باشند. میتوان با آموزش در مدارس استثنایی، مشارکت دادن آنها در امور منزل و آموزش برخی مهارتها، برخی عملکردهای زندگی اجتماعی را به صورت محدود به آنان آموخت زیرا که توانایی ذهنی بسیار پایینتری نسبت به همسن و سالان خود دارند.
بسیاری از عوامل تولد یک نوزاد عقب مانده ذهنی، ژنتیکی و مادرزادی است و ممکن است علل اصلی آنها ناشناخته باشد. همچنین ضربه به جنین، برخی عفونتها، مسمومیتها، عوامل کروموزومی ناشناخته، در معرضه اشعه ایکس قرار گرفتن و بسیاری از علتهای دیگر، همگی عواملی هستند که ممکن است جنین را در خطر قرار دهند و منجر به تولد نوزاد عقبمانده ذهنی شود.
سن مادر در دوران بارداری، بیماریهای مادر چون سفلیس، سرخچه، توکسوپلاسنموریس و غیره از دیگر مواردی هستند که جنین را در خطر ابتلا به عقبماندگی ذهنی قرار میدهند.
اعتیادات الکلی، مصرف دخانیات و استفاده از برخی داروهای شیمیایی توسط مادر در دوران بارداری نیز از دیگر عوامل خطرزا در خصوص این اختلال هستند.
اگرچه امروزه بسیاری از زایمانها به صورت طبیعی و با کمترین مشکل صورت میگیرد، ولی برخی اتفاقات ناخواسته ممکن است به کودک به هنگام تولد آسیب برساند. بیهوشی طولانی مدت مادر، خونریزی شدید داخلی، اشکال در تنفس و ایجاد اشکال در تنفس کودک، تولد زودرس، ضربه وارد شدن به کودک در هنگام تولد و بسیاری از علل دیگر موجب وارد شدن اختلال به سیستم مرکز عصبی مغز شده و موجب تولد کودک عقب مانده ذهنی میشود.
از عواملی که ممکن است بعد از تولد رخ دهد و کودک را در معرض خطر ابتلا به عقبماندگی ذهنی قرار دهد، میتوان به انواع مننژیت، برخی مسمومیتها، ضربه وارد شدن به مغز کودک، کمبود غذا و سوء تغذیه، خستگیهای جسمی و روانی و برخی مسائل بهداشتی و پزشکی اشاره کرد.
کودکان عقبمانده ذهنی در مقابل هرگونه تغییری از خود مقاومت نشان میدهند، در تمرکز کردن بر روی یک کار و یا به اتمام رساندن آن کار تمرکز کافی ندارند، در درک مفاهیم مبهم و غیر قابل لمس به شدت با مشکل مواجه میشوند، در بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران به شدت مشکل دارند و در طبقهبندی اطلاعات و یا به خاطرسپاری هرگونه اطلاعات ناتوانند.
در این میان اما به والدین توصیه میشود که پس از تولد کودک برای جلوگیری از ابتلا به سندروم دان یا عقبماندگی ذهنی، کودک خود را به طور مرتب نزد پزشک ببرند و روند رشد ذهنی او را تحت کنترل داشته باشند. این آزمایشات میتواند شامل یک سری سوال ساده در مورد تواناییهای کودک در انجام کارهای مختلف و ساده روزمره باشد و انجام این آزمایشات برای جلوگیری از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی بسیار لازم و ضروری است.
پیش از ازدواج نیز لازم است خانوادهها آموزش کافی در این مورد را ببینند تا از به دنیا آمدن این کودکان پیشگیری کنند، خانوادهها از ازدواج فامیلی خودداری کنند و سن مادر برای بارداری بالای ۳۵ سال نباشد.
بهداشت حاملگی از جمله پرهیز از اشعه، مصرف دارو، مصرف مشروبات الکلی، مصرف دخانیات، پرهیز از وارد شدن ضربه به شکم مادر، تغذیه سالم و مناسب، جلوگیری از مبتلا شدن به هرگونه عفونت به مادر و... به شدت رعایت شود.
عقبماندگی ذهنی بیماری نیست که درمان داشته یا با دارو بتوان آن را برطرف کرد. بهترین راه، پیشگیری از ابتلا به این اختلال است. در صورت بروز، بهترین روش این است که کودک و یا فرد عقبمانده ذهنی را با آموزشهای درست مهارت کلامی، محیطی، ارتباطی، اجتماعی و در صورت نیاز، آموزشهای ویژه فیزیوتراپی و آموزش مهارتهای جسمی و حرکتی، کودک یا فرد عقبمانده ذهنی را با محیط سازگارتر کرد.
در ابتدا لازم است که او را همانگونه که هست بپذیرید و در رابطه با زندگی با یک عقبمانده ذهنی و جسمی، اطلاعات خود را بالا ببرید. در رفتار با او باید طوری برخورد شود که او احساس نکند اعضای خانواده از داشتن او خجالت میکشند و یا ناراحت هستند. درست است که برخی از کودکان عقبمانده ذهنی درک درستی از احساسات اطرافیان ندارند ولی احساسات منفی و رفتارهای بد را تا حدودی تشخیص میدهند.
به علاقهمندیها و تواناییهای او دقت کنید و با توجه و علاقهمندیاش به او وظایفی کوچک را آموخته و محول کنید. با این کار توانمندیهای او را بالا خواهید برد. باید از طریق علاقهمندیها و تواناییهایش به او آموزش داد تا بتواند در کارهای کوچک، ساده و پیش پا افتاده روزانه در نگهداری خودش با خانواده همکاری داشته باشد.
اگر عقبماندگی ذهنی و جسمی کودک در حد حاد نیست و به اطرافیان آسیبی به همراه ندارد، نباید کودکان عقبمانده ذهنی را از جمع خانواده، محیطهای طبیعی و اجتماعی جدا کرد.
از تحقیر و تنبیه این کودکان به شدت باید پرهیز کرد. نه تنها هیچ یک از افراد خانواده، بلکه هیچ فرد دیگری به هیچ عنوان حق تحقیر، تنبیه و آزار رساندن به این کودکان را ندارد. این کودکان به دلیل حساس بودن شرایط جسمی و زندگی، در معرض خطر هستند. آنها رفتار بد را آموخته و آن رفتار را در جامعه به شکل جدی و خشن بروز میدهند. اگر رفتار صحیح نیاموزند، ممکن است خطری برای افراد جامعه محسوب شوند.
اگر برای آموزش صحیح کودکان عقب مانده ذهنی اطلاعات درستی ندارید و نمیدانید بهترین روش برخورد با این افراد به چه شکل باشد که با توجه به محدودیت در یادگیری، بهترین بازدهی را داشته باشند، موثرترین راه کمک گرفتن از مشاوران این زمینه و نیز سازمان بهزیستی یا موسسات خیریه مربوطه است.