از شغل خود راضی هستید؟
این سوالی است که امروز در 90 دقیقه گفتوگو با هم در مورد آن صحبت میکنیم. بسیاری بر این باور هستند که کاری را انجام میدهند که آن را دوست ندارند و اگر سر کاری بروند که آن را دوست دارند کارایی بیشتری خواهند داشت.
خیلیها میگویند کاری متناسب با رشته خود پیدا نکردهاند و به همین خاطر به سراغ کارهای دیگر رفتهاند.
بر همین اساس میشود سوالهای دیگری را هم مطرح کرد
انگیزهتان از كار كردن چیست؟
آیا از رفتن به محل کار خود لذت می برید؟
آیا شغلتان مشوق و محرک شما در زندگی هست؟
آیا شغل شما با برنامه ریزی ۵ سال آینده تان مطابقت دارد؟
زمان این گفتوگو 90 دقیقه است. از ساعت 11:30 دقیقه تا 13:00. نظرات ثبت شده بعد از این ساعت منتشر نخواهد شد.
اما از درآمدم نه :(
فقط ماهی یک میلیون هشتصد حقوق دارم.
درامدم به زور کفاف زندگی سادم رو میده ولی از آینده خیلی نگرانم چون هیچ چیز معلوم نیست . برنامه ریزی پنج ساله که هیچ ، پنج ماهه هم نمیتونم انجام بدم چون کار من خیلی وابسته هست به شرایط صنعت کشور و تحریمها...
تنها علت نارضایتی من از کارم همینه
الان چون حقوق نمی دن یه کم سخت هست.
امسال فقط 3 ماه حقوق گرفتم
1-انگیزه بنده از کارکردن پپاده سازی اهداف ، رویاها و توانمندی هایم و همچنین کسب درآمد و پیشرفت در زندگی و ایجاد کار و اشتغال برای دیگران میباشد که در مجموع موجب رضایت درونی از خودم میگردد.
2- قاعدتا از رفتن به محل کار لذت می برم اما شاید به ندرت هم پیش می آید که گاها حوصله ندارم که یا نمیروم یا میروم و پس از اتمام کارها محل را ترک میکنم.
3-بله ، شغل من یکی از محرک های رندگی ام است ، البته اصلی ترین محرک زندگی من خانواده ام هستند اما شاید بدون شغل آن رابطه نیز دچار مسایلی گردد.
4- به هیچ وجه شغل من با برنامه ریزی 5 سال اینده تطابق ندارد چون عوامل سیاسی و اقتصادی در آن دخیل هستند که نتیجه تصمیمات دولت مردان و سیاسیون هست و گاها تمام بار منفی تصمیمات خلق الساعه آنها نظم کاری مجموعه بنده را تحت تاثیر قرار میدهد.
در حال حاضر بعنوان یک کارآفرین و تولید کننده بلا تکلیف در میان تصمیمات لحظه ای و بدون تامل دولت مردان گرفتار مانده ام !!! به عبارتی گرفتار تحریم های داخلی شده ایم !!!!!!!!!
ایکاش ثبات اقتصادی و سیاسی فرصت دستیابی به برنامه های بلند مدت فعالان اقتصادی را میداد، ایکاش!
هميشه اميدتون به خدا باشه همه كارها رو بسپاريد به اون هيج جا لنگ نميمونيد حتي در بدترين شرايط
اما از درآمدم نه.
جهت اطلاع(البته یادآوری چون حتما میدونید) کارگران با حقوق کمتر از 100 دلار زندگیشونو به سختی و تلخی میگذرونن، بارها پای درد و دلشون نشستم ...
شما خدارو شکر 8برابر یک کارگر عادی درآمد دارین ، نا راضی هستین دیگه خودتون فکرشو بکنید کارگرا حال و روزشون چطوره
حال و روز کارگر ها هیچ کس درک نمیکنه جز خودشون
خدا از باعث و بانیش نگذره
در یک شرکت خیلی معتبر خصوصی تو بخش کیفیت کار می کنم، قرار بود بعد از سه ماه افزایش حقوق داشته باشم، اما الان بعد از 21 ماه هنوز فقط یک پایه حقوق 1.500 می گیرم، انقدر کیفیت کارم خوب هست که با تجربه ی کمم ماه پیش حکم مدیریت دادن بهم اما دریافتیم همون 1.5 هست.
به خاطر شرایط اقتصادی امکان افزایش حقوق ندارن.
کارم رو دوست دارم اما زیر بار فشار کاری دارم له میشم... بدون هیچ انگیزه ای هر روز صبح با هزار عذاب بیدار میشم میام سرکار.
هر روز از 6.5 صبح تا 6.5 شب با ماهی 1.5
خیلی دنبال کار هستم که شغلمو عوض کنم اما متاسفانه کاری پیدا نمیکنم و با شرایط فعلی مجبورم کارم رو ادامه بدم
متاسفانهشرایط اقتصادی شده بهترین بهونه برای کارفرما و آوردن فشار بیش از حد به کارکنان
برای اینکه می دونن کار نیست و طرف مجبوره برای رفع نیازهای اولیه زندگیش اونم در حد ضعیف بمونه و با هر حقوقی کار کنه
هیچ شغلی نتوانستم پیدا کنم.
معلومه که نه من لیسانس حسابداری دارم اول بعنوان حسابدار در یک مغازه ای شروع بکار کردم بعدا کمکم الان بد 10 سال کار که عملا از حسابدار به نظافتچی و شاگردی و فروشندگی و انبارداری و حتی کارگر انبار جهت تخلیه و بارگیری البته بعلاوه همون کار حسابداری رسیدم با روزانه 12 ساعت کار حقوق اداره کاری با 1 فرزند (همسرم نیز بیماری سرطان البته خفیف داره)تازه گفته از این ماه دیگه بیمه هم برات نمی ریزیم به حساب شما بگید این برده داری نوین نیست ؟
یک نه بزرگ به جواب سوالتون
(شاید بعضی ها بگند خب نرو جوابشون اینه که اگر نرم اینجا کجا برم)
فوق لیسانس مهندسی تبدیل انرژی ام.
هنوز شغلی نیافته ام.
کلیت شغلم که پژوهش هست رو دوست دارم اما متاسفانه در سالهای اخیر با عوض شدن مدیریت، تنها کاری که نمی کنیم پژوهشه.
حقوق کم، ان قلتهای فراوان، نبود آسایش
ولی انتقادم به محیط کار و مدیریت شرکت هاست من ند جا خوب کار کردم ولی اکثرشرکت های دیگر مدیریت به روز و کارامدی ندارند و در حالی که پول زیادی از نرم افزار در میارن ولی با توجه به شرایط امروز به کارمندانی که درآمد زایی اونها هستند ترجیح میدهند پول کمتری بندد.
جالبه بدونید حقوق شغل من در کشورهای اروپایی حدود 40 هزار یورو سالیانست در حالی که در ایران از 2 تا 8 میلیون حدودی است.
مشکل اینجاست برخی از کسانی که صاحب کسب و کار حوزه آی تی هستند استاندارد های لازم را رعایت نمیکنند و میزان درآمد زایی آنها با درآمد توسعه دهندکان نرم افزار آنها تناسبی نداره این در حالیه که در همین ایران تعدادی از شرکت ها هستند که مطابق استاندارد های دنیا جلو میرن و بروز هستند که متاسفانه در رسانه ها از نحوه موفقیت آنها صحبتی به میان نمیاد
جامعه ما بیش از پیش به گفتگو نیاز دارد، د رهر مورد و مساله ای، فرقی نمیکند چه باشد. روح گفتگو بایستی در جامعه ایرانی رسوخ کند.
جواب سوالات:
1- انگیزه من از کار کردن در مرحله اول کسب درآمد در راستای ایجاد رفاه برای خود و خانواده ام میباشد و در مراحل بعدی کمک به توسعه کشوری که ساکن اون هستم، یعنی کمک به توسعه خونه اصلی ام که ایران هست.
2- از شغلم راضی هستم، هرچند نارضایتی از شرایط اقتصادی امروز کشور رضایت در دیگر حوزه های خصوصی و عمومی را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.کلمه لذت از کار به نظرم خیلی اغراق آمیز است، اصولا فضای انتخاب کار یدر ایران کمتر گزینه روحیات و خلقیات انسان رو در نظر میگیره و این به دلیل محدودیت انتخاب شغل و رقابت شدید برای کسب یک شغل است. لذا بایستی بگویم لذت میبرم از اینکه درآمد ازش کسب میکنم ولی اینکه آنقدر جاذب باشه که برای رفتن به محل کار لذت ببرم، جواب تا حدودی منفی است.
3-شغل من، محرک و مشوقم هست، ارتباط مستقیم با رشته تحصیلی و علایقم داره، و اصولا هر چی در زندگی دارم شغلم هست و از این بابت خداوند را سپاسگذارم.
4- شغل من یک سکوست که باعث شود من در روزمره گی گرفتار نشوم و در کنار این برنامه هام رو در عرصه های دیگر و یا در همین زمینه که پتروشیمی هست پیش ببرم.
رضایت به فراهم بودن امکانات اساسی زندگی ارتباط دارد
جواب سوال های شما:
1. هیچچ انگیزه ای برای کار ندارم ...
2. رفتن به سرکارم مثل سوهان روحم شده..
3. کارم باعث شده توی تمام جوانب زندگی احساس شکست و سرخوردگی کنم
4. هرلحظه آرزو میکنم بتونم کارم رو عوض کنم وفقط میخوام با این شغل بازنشسته نشم
-- کارمندان بیشتر درصد افسردگی وبیماری های جسمی و روحی رو تو جامعه ما دارن، توی تهران وبعضی شهرها حداقل هفته ای دوروز تعطیلن ولی ما 6 روز مجبوریم بهترین ساعات روزمون رو بریم سرکار بی نتیجه و بیخود
من از شغل بسیار رازی هستم، ولی ما نمیتونیم برای رسیدن به اهدافمون برنامه ریزی کنیم...