عصر ایران - فاشیسم (Fascism) در آغاز معنای محدودی داشت و نوعی سندیکالیسم (اتحادیهگرایی) دولتی محسوب میشد که موسولینی، سیاستمدار ایتالیایی، آن را مطرح کرد.
این نوع سندیکالیسم به معنای سازماندهی اقتصاد جامعه از بالا به وسیلۀ دولت بود و در آن انحصارات خصوصی تحت حمایت دولت قرار داشت و نیروی کار شدیدا از نظر سیاسی کنترل میشد.
معنای گستردهتر فاشیسم شامل بنیادهای فلسفی و تاریخی جنبش فاشیستی و پیدایش جامعه و دولت توتالیتری میشود که نمونۀ بارز آن در آلمان هیتلری (45-1933) و ایتالیای موسولینی (45-1922) شکل گرفت. بسیاری از متفکران سیاسی مسئول ایجاد اندیشۀ فاشیستی قلمداد شدهاند: افلاطون، ماکیاولی، هابز، هگل، نیچه و ...
از منظری جامعهشناسانه، فاشیسم در واکنش به پارهای از بحرانهای اجتماعی عمیق پدیدار میگردد و به ویژه ناشی از احساس ضعف و ناکامی طبقات ماقبل سرمایهداری است.
برینگتن مور، جامعهشناس سیاسی، معتقد است فاشیسم از سه عنصر اصلی تشکیل شده است:
اول، واکنش بخشهایی از جامعه بخصوص بخش ماقبل سرمایهداری یعنی دهقانان و خردهبورژوازی و تا اندازهای اشرافیت زمیندار نسبت به فشارهای ناشی از صنعتی شدن و نوسازی؛
دوم، نوعی دلتنگی برای زندگی سادۀ روستایی و دهقانی و آرزوی بازگشت به آن؛
سوم، واکنش به کوشش در راه ایجاد دموکراسی پارلمانی.
به طور کلی فاشیسم پس از یک دورۀ کوتاهمدت دموکراسی ضعیف و کوشش برای نوسازی و صنعتی کردن پیدا میشود. به این تعبیر فاشیسم جنبش راست افراطی است. راستگرایان افراطی در دنیای سیاست، همگی عناصر قابل توجهی از تفکر فاشیستی را در نگرش و عمل سیاسی خود دارند.
فاشیسم از بسیاری جهات طغیانی علیه ارزشهایی بود که از زمان انقلاب فرانسه (1789) بر اندیشۀ سیاسی غرب چیرگی داشت. در شعار فاشیستی به زبان ایتالیایی گفته میشد: «1789 مرده است.»
هیتلر و موسولینی
از این رو ارزشهایی مانند خردگرایی، پیشرفت، آزادی و برابری در فاشیسم به مبارزه، پیشوا، قدرت، قهرمانپروری و جنگطلبی تغییر یافتند. در واقع فاشیسم واجد "ضد ویژگی" است. یعنی عمدتا بر اساس چیزهایی تعریف میشود که با آنها ضدیت دارد. فاشیسم ضد سرمایهداری، ضد لیبرالیسم، ضد فردگرایی، ضد کمونیسم و ... است.
از حیث ایجابی، تجسمی از اجتماع ملیای که به طور ارگانیک متحد است درونمایۀ اصلی فاشیسم را شکل میدهد. این درونمایه در باور به "توانمندی از راه وحدت" نشان داده میشود.
"فرد" در فاشیسم هیچ است. هویت فرد باید به طور کامل جذب هویت اجتماع یا گروه اجتماعی شود. آرمان فاشیسم "انسان نو" است؛ قهرمانی که وظیفه، افتخار و فداکاری انگیزۀ اوست و برای قربانی کردن جان خود در راه شکوه ملت یا نژاد خود، و اطاعت بیچون و چرا در راه این اهداف آماده است.
فاشیسم در ایتالیا شکل افراطی "دولتگرایی" بود و مبنای آن نیز احترام و وفاداری مطلق به "دولت توتالیتر" بود. جنتیله، فیلسوف فاشیست (1944-1875)، این ایده را با شعار «همه چیز برای دولت، هیچ چیز در برابر دولت، هیچ چیز بیرون از دولت» مطرح کرد.
مبنای فاشیسم در ایتالیا "دولتگرایی" بود ولی فاشیسم آلمانی (نازیسم) مبتنی بر "نژادگرایی" بود.
عناصر اصلی دولت فاشیستی عبارتند از: اصل پیشوایی، جنبش تودهای، سلطۀ سراسری حزب واحد، سرکوب نهادهای قانونی و جامعۀ مدنی، جنگطلبی، کنترل ایدئولوژیک جامعه، سیاست ارعاب و وحشت، تبلیغات گستردۀ تودهای، بهرهبرداری از گروههای شبه نظامی، کنترل رسانههای گروهی، استفادۀ گسترده از نیروهای امنیتی و پلیسی، ملتستایی یا نژادگرایی.