عصر ایران - سرمایهداری اجتماعی (Social Capitalism) شکلی از سرمایهداری است که عمدتا در اروپای مرکزی و غربی توسعه یافته است. آلمان جایگاه طبیعی آن است، اما اتریش و بلژیک و هلند و فرانسه و لوکزامبورگ و سوئد و سایر کشورهای منطقۀ اسکاندیناوی هم اصول این نوع سرمایهداری را به شکلهای گوناگون پذیرفتهاند.
این نوع سرمایهداری بیش از آنکه بر اصول بازار اقتصادی کلاسیک، آن طور که آدام اسمیت و ریکاردو (اقتصاددانان کلاسیک قرون هجدهم و نوزدهم) ضابطهمند کردند، بر اندیشههای میانهروانه و عملگرایانۀ اقتصاددانهایی مثل فردریش لیست (1846-1789) متکی است.
فردریش لیست که حامی برجستۀ اتحادیۀ گمرکی آلمان بود، بر اهمیت اقتصادی سیاست و قدرت سیاسی تاکید میکرد و مثلا میگفت که برای حمایت از صنایع نوپا در برابر رقابت شدید خارجی باید از مداخلۀ دولت بهره برد.
درونمایۀ اصلی این الگو اندیشۀ "بازار اجتماعی" (Social Market) است؛ یعنی کوشش برای آمیختن اصول رقابت بازار با نیاز به همبستگی و انسجام اجتماعی. این نظام در آلمان برپایۀ پیوند بین سرمایۀ صنعتی و سرمایۀ مالی، در قالب رابطۀ تنگاتنگ میان شرکتهای بازرگانی و بانکهای منطقهای، که اغلب سهامداران عمدۀ این شرکتها هستند، شکل گرفته است. این همان محوری است که اقتصاد آلمان از زمان جنگ جهانی دوم حول آن چرخیده و اقتصاد را به سرمایهگذاری درازمدت، نه قابلیت سوددهی کوتاهمدت، راهنمایی کرده است.
سازمان تجارت در آن چه سرمایهداری راین-آلپی نامیده شده از آن جهت با سرمایهداری انگلو-آمریکایی فرق میکند که بر پایۀ مشارکت اجتماعی قرار دارد. اتحادیههای کارگری از طریق شوراهای کارگران نمایندگی دارند و در دور سالانۀ مذاکرات دربارۀ مزد، که به طور معمول همۀ صنایع را در بر میگیرد، مشارکت میکنند. مقررات رفاهی فراگیر با بودجۀ خوب، اساس این رابطه را شکل داده است و برای کارگران و دیگر گروههای آسیبپذیر تضمینهایی اجتماعی فراهم میکند. از این راه، شکلی از "سرمایهداری سهامدار" رواج یافته است که منافع کارگران و نیز اجتماع گستردهتر را در نظر میگیرد، و با "سرمایهداری سهامداری" ایالات متحده و آمریکا و بریتانیا مغایرت دارد.
"معجزۀ اقتصادی"ای که آلمان جنگزده را تا دهۀ 1960 به قدرت اقتصادی برجستۀ اروپا تبدیل کرد، به روشنی توانمندیهای سرمایهداری اجتماعی را نشان داده است. میزان بالا و ثابت سرمایهگذاری، همراه با تاکید شدید بر آموزش و پرورش، بویژه در مورد مهارتهای حرفهای و صنعتی، آلمان را قادر کرد به بالاترین میزان قابلیت تولید در اروپا دست یابد.
اما امتیازات الگوی بازار اجتماعی به هیچ وجه به صورت فراگیر پذیرفته نشده است. یکی از عیبهای بازار اجتماعی این است که چون بر مشاوره، مذاکره و اجماع تاکید زیادی دارد، موجب انعطافناپذیری میشود و هماهنگ شدن شرکتها را با شرایط متغیر بازار (مثلا جهانی شدن اقتصادی و رقابت افزایشیافته در اروپای شرقی، آمریکای لاتین و آسیای شرقی) دشوار میسازد.
میزان به نسبت زیاد هزینهای اجتماعی مورد نیاز برای حفظ وضعیت رفاهی با کیفیت بالا، فشار بیشتری را تحمیل میکند. چنین عواملی مالیاتها را افزایش میدهند و دشواریهایی برای کارفرماها و کارگران ایجاد میکنند.
در حالی که حامیان بازار اجتماعی بر پیوند ذاتی اجتماع و بازار اصرار میورزند، منتقدان آن میگویند سرمایهداری اجتماعی حاوی اجزای متناقض است. به نظر منتقدان، بهای تامین مالی برنامههای اجتماعیِ در حالِ گسترشِ مداوم عبارت است از کاهش قابلیت رقابت بینالمللی و تضعیف پایۀ تولید ثروت در اقتصاد.