۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۶۳۰۲۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۰۲-۰۸-۱۴۰۱
کد ۸۶۳۰۲۹
انتشار: ۱۲:۳۲ - ۰۲-۰۸-۱۴۰۱
واژه‌خانۀ عصر ایران

چپ‌گرایی و راست‌گرایی یعنی چه؟

چپ‌گرایان سیاسی (موافقان تجدد) ممکن است راستگرای اقتصادی باشند. راست‌گرایان سیاسی (مخالفان تجدد) نیز ممکن است چپ‌گرای اقتصادی باشد.

عصر ایران - واژه‌های "راست" و "چپ" در ادبیات سیاسی مدرن کاربرد فراوانی دارند ولی معنای آن‌ها و بویژه مصادیقشان معمولا مایۀ اختلاف است. اینکه چه کسی راستگرا است و چه کسی چپگرا، گاهی برای عامۀ مردم روشن نیست. حتی اگر هم برای مردم معلوم باشد که این حزب یا آن سیاستمدار دست راستی است، ممکن است دلیل راستگرا قلمداد شدن آن‌ها برای مردم روشن نباشد.

نکتۀ دیگر دربارۀ راستگرایی و چپگرایی، مطلق یا نسبی بودن این امور است. آیا کسی که در حوزۀ خاصی دست راستی است، در تمام حوزه‌های زندگی مواضع راستگرایانه دارد؟

برای روشن شدن معنای مفاهیم "راست" و "چپ"، ابتدا باید حوزۀ سیاست را از حوزۀ اقتصاد جدا کرد. نیز باید توجه داشت که این مفاهیم تدریجا در قرون هجدهم و نوزدهم شکل گرفتند.

ریشۀ تاریخی این دو واژه به انقلاب فرانسه بازمی‌گردد. پس از پیروزی انقلاب در 1789، در جلسات مجلس ملی در پاریس اعضای تندرو در سمت چپ و اعضای میانه‌رو در سمت راست جایگاه رئیس مجلس می‌نشستند.

چپ‌گرایی و راست‌گرایی یعنی چه؟

از آن به بعد مفهوم چپ به تدریج برای توصیف هواداری از انقلاب، حاکمیت مردم، حکومت جمهوری و ضدیت با کلیسا به کار رفت و مفهوم راست برای توصیف حمایت از سلطنت و کلیسا و حکومت اشرافی.

در دوران انقلاب صنعتی در انگلستان نیز چپ‌گرایی به معنای حمایت از طبقۀ کارگر و راست‌گرایی به معنای پشتیبانی از طبقۀ سرمایه‌دار به کار می‌رفت.

از این رو واژگان "چپ" و "راست" دو معنای جداگانه و در عین حال به هم پیوستۀ "سیاسی" و "اقتصادی" داشته‌اند.

از منظری عمیق‌تر و تاریخی‌تر، باید گفت که پس از تقویت طبقۀ بورژوازی و ظهور اومانیسم و لیبرالیسم و در مجموع شکل‌گیری تجدد در اروپا، نیروهای اجتماعی و سیاسی عمدتا در اروپای غربی – که بخش پیشرفته‌تر این قاره بود – به دو دستۀ کلی موافق "ارزش‌های تجدد" و مخالف این ارزش‌ها تقسیم شدند.

چپ در معنای سیاسی بر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی تمدن جدید غربی یعنی آزادی، برابری، خودمختاری فرد، فردیت انسان، عقل‌گرایی، علم‌گرایی، ترقی و پیشرفت، دموکراسی، حاکمیت مردم و اصالت انسان (اومانیسم) تاکید دارد.

در مقابل راست در معنای سیاسی بر سنت و سنت‌گرایی، ارزش‌های مذهبی، کمال‌ناپذیری انسان، حفظ آداب و رسوم، نفی حاکمیت مردم یا صلاحیت مردم در حکومت، اجتناب‌ناپذیر بودن نابرابری‌های اجتماعی، ضدیت با عقل‌گرایی و علم‌گرایی مفرط و نیز اهمیت خانواده به جای اصالت فرد تاکید دارد.

اما از نظر اقتصادی، چپ‌گرایان بر ضرورت دخالت دولت در اقتصاد برای تامین عدالت اجتماعی و راست‌گرایان بر عدم امکان تامین عدالت اجتماعی از طریق سیاسی، ضرورت حفظ بازار آزاد، دفاع از سرمایه‌داری و جلوگیری از مداخلۀ گستردۀ دولت در امور اقتصادی تاکید دارند.

بنابراین چپ‌گرایان سیاسی (موافقان تجدد) ممکن است راست‌گرای اقتصادی باشند. مثلا لیبرال‌ها که در برابر محافظه‌کاران چپ‌گرای سیاسی محسوب می‌شوند، در برابر مارکسیست‌ها راست‌گرای اقتصادی‌اند.

نیز راست‌گرایان سیاسی (مخالفان تجدد) ممکن است چپ‌گرای اقتصادی باشد. مثلا نازیست‌ها و فاشیست‌ها در آلمان و ایتالیا به لحاظ سیاسی راست‌گرا بودند، یعنی با ارزش‌های تجدد مخالفت داشتند، اما به لحاظ اقتصادی چپ‌گرا بودند؛ یعنی به ضرورت دخالت دولت در اقتصاد اعتقاد داشتند.

سوسیال‌دموکرات‌ها چپ‌گرایان سیاسی‌ای هستند که به لحاظ اقتصادی هم چپ‌گرا هستند. یعنی هم با تجدد موافقند هم با دخالت دولت در اقتصاد.

محافظه‌کاران انگلیسی در قرون هجدهم و نوزدهم، که ادموند برک چهرۀ شاخص آن‌ها بود، در مجموع راست‌گرایان سیاسی‌ای بودند که به لحاظ اقتصادی نیز راست‌گرا بودند. یعنی هم با ارزش‌های اساسی تجدد مخالف بودند هم با دخالت دولت در اقتصاد.

در ایران دهۀ 1360 که دو جناح چپ و راست شکل گرفت، هر دو جناح به لحاظ سیاسی راست‌گرا بودند (یعنی در مجموع مخالف ارزش‌های تمدن جدید غربی بودند) و آنچه آن‌ها را به چپ و راست تقسیم کرده بود، موافقت یا مخالفتشان با دخالت دولت در اقتصاد بود.

اما جناح چپ پس از انتخابات دوم خرداد، جناحی بود که به لحاظ سیاسی چپ‌گرا بود (یعنی در پی تحقق ارزش‌های متجددانه در ایران بود) ولی به لحاظ اقتصادی راست‌گرا بود؛ یعنی علی‌الاصول با مداخلۀ دولت در اقتصاد مخالف بود.

اما جناح راست که در دهۀ 1360 چه به لحاظ سیاسی و چه لحاظ اقتصادی راست‌گرا بود، یعنی هم با تجدد مخالف بود هم با دخالت دولت در اقتصاد، پس از ظهور دولت خاتمی همچنان به لحاظ سیاسی راست‌گرا بود ولی به لحاظ اقتصادی تا حد زیادی چپ‌گرا شد و از مداخلۀ دولت در اقتصاد دفاع می‌کرد و مخالف کوچک شدن دولت بود.

البته با نگاهی دقیق‌تر و جزئی‌تر، باید گفت که جناح راست در دوران ریاست جمهوری خاتمی، متشکل از راست‌گرایان سیاسی‌ای بود که خود به دو دستۀ چپ‌گرای اقتصادی (راست رادیکال: انصار حزب‌الله) و راست‌گرای اقتصادی (راست سنتی: حزب موتلفه) تقسیم می‌شدند.

در جناح چپ نیز حزب کارگزاران به لحاظ اقتصادی راست‌گراتر از مجمع روحانیون مبارز بود.

در سطح جهانی، اگر به دو نوع کلی "دولت دموکراتیک" و "دولت غیردموکراتیک" قائل باشیم، با توجه به تعریفی که از چپ‌گرایی و راست‌گرایی ( در هر دو بعد سیاسی و اقتصادی) ارائه شد، طی سدۀ اخیر چهار نوع نظام سیاسی را می‌توان از هم تفکیک کرد:

نظام‌ دموکراتیک راست (ایالات متحدۀ آمریکا)

نظام‌ غیردموکراتیک راست (شیلیِ پینوشه)

نظام‌ دموکراتیک چپ (سوئد)

نظام‌ غیردموکراتیک چپ (شوروی)     

 

ارسال به دوستان